loading...
این وبلاگ معلم منه
مهدی بازدید : 185 دوشنبه 14 آذر 1390 نظرات (0)

حدودا ۶سال پیش درمدرسه راهنمایی احد شهرک وحدت تدریس می کردم در ماه بهمن ماه بود که

یک روز درایام دهه فجرمدیرمدرسه گفت فردا یک بازی دوستانه فوتبال بادانش آموزان کلاس سوم

برگزار کنیم گفتم مشکلی نیست ولی اکثر دبیران مدرسه سنی بالای ۳۵ سال دارند وبعضی هم

۴۰ساله اند گفت اگرتونستی دبیری که بیکار باشه وفوتبال هم بلد باشه باخودت بیار گفتم باشه

شب با یکی ازدوستام قرار گذاشتیم برای فردا صبح.رفتم با ماشین دنبال دوستم وقتی وارد مدرسه

شدیم ساعت۸بود ولی مدرسه هنوز شروع نشده بود وقتی از معاون مدرسه پرسیدم گفت نمیدونم

کدوم دانش آموز صبح توی تمام قفل های کلاسهاودفتر چوب و قیر کرده .اونجابودکه فهمیدم چه مشکل

بزرگی بوجود اومده ودیگه یادم رفت که دوستم تو ماشین نشسته که دستی رو روی دوشم احساس

 کردم سریع برگشتم دیدم دوستمه جریانو براش گفتم گفت مگه نمیدونی من مغازه کلیدسازی دارم

وزود دست بکار شد یه کاغذ برداشت وبه همراه سوزن ته گرد که روی کت یکی از دبیران بود رفت  وبا

یک چشم بهم زدن قیر وچوب را از قفل خارج کرد وهمه ی در هارو باز کرد وپوزه دانش آموزانی که می

خواستن مدرسه رو تعطیل کنند به خاک مالید ودر بازی هم اگرچه آنها سه گل زدند ولی ماهم باتمام

قدرت سه گل خوردیم تا بازی ۳-۰ به نفع دانش آموزان تمام شود

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 7
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 20
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 6
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 6
  • بازدید ماه : 6
  • بازدید سال : 9
  • بازدید کلی : 1,350
  • کدهای اختصاصی

    متن زیرا در سایت خود کپی کنید